اما

ترجمه ی سکوت من / یک لبخند است

اما

ترجمه ی سکوت من / یک لبخند است

گم شدن

خطوط مشکی شده اند و رنگها خاکستری

خاکستری که نزدیک به  مشکی است

روزها شبیه نیمه شب شده است

قفسه سینه ام تنگ شده است

انگار از عمیق ترین حفره دینا باید نفسم بالا بیاید و پایین برود

کاش میشد گم شوم

جایی که هیچ چشمی یا حسی دنبالم نباشد

یا توان یافتنم را نداشته باشد

به اینگونه است که میتوانم خلاصی پیدا کنم

از همه ی چیزهایی که سوارم شده اند

یا حلقه زده اند بر گلویم و هی میفشارندش

تند تند راه میرم تا مسیر گم شدن را بیابم

کی پیدا میکنم این مسیر را؟

نظرات 5 + ارسال نظر
صمد دوشنبه 13 مهر‌ماه سال 1388 ساعت 05:19 ب.ظ http://samaddaneshmand.blogspot.com

سلام
باید از تنها رسانه ای که جنبش در اختیار دارد حداکثر استفاده را ببریم و روزهایی همانند روز سبز خلق نماییم
روزهایی همانند روز 13 آبان و شانزده آذر و روز 22 بهمن
از همین الان دست به کار شویم
هر چه زمان میگذرد ما هم اینچنین فرصتهایی را از دست میدهیم

tohid چهارشنبه 15 مهر‌ماه سال 1388 ساعت 11:21 ق.ظ http://hamcheraghi.persianblog.ir/

bebakhshid hamash tanbali mikardamo add nakarde bodam
vaghean bazi vaghta doste kheyli badi misham
yani dige dost nistam

عکاس کثیف چهارشنبه 15 مهر‌ماه سال 1388 ساعت 07:16 ب.ظ http://mega-shell.blogfa.com

وقتی انسان از انسانیت خود که آنهم به دیگران دل سپردن است دست بردارد
چه باید بکند .

۱- حسر بودن هایش را بخورد
۲- زا بودن هایش یاد کند
۳- سی کند بودن هایش را فراموش کند
۴- با بودن هایش کلنجار رود

و شماره های بسیار دیگر که می توان به این فهرست اضافه کرد

منظور از بودن همان چیز هایی است که انسان در گذشته ی خود

آنها را خلق کرده است

انسان آثار خود را فراموش نمی کند

درواقع اصولا خدا انسان را در این دنیا فرستاده است چون باید

با انسان ها سر و کار داشته باشد

انزوا جز حسر چیزی به با ر نمی آورد



در ضمن من اصلا به متنی که بالا نوشتم اعتقاد ندارم

چون تمام این حرفا در یک حرف که همان زندگی است خلاصه میشه


از تعریفتون هم مچکرم

Calabros چهارشنبه 15 مهر‌ماه سال 1388 ساعت 07:53 ب.ظ http://www.calabros.wordpress.com

کاش جرئتش به اندازه خواستنش فراهم بود

فرشته جمعه 17 مهر‌ماه سال 1388 ساعت 04:35 ب.ظ http://fereshtehrezaee.blogfa.com/

سعیده نازنینم...همدم این روزهای تنهاییم...
چه خوب نوشتی. انگار من بودی....

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد