اما

ترجمه ی سکوت من / یک لبخند است

اما

ترجمه ی سکوت من / یک لبخند است

من

یکی صریح وساده بگوید

من بی گذشته ی بی دست و پا

سر از زیر کدام بته درآورده ام

که این همه آغشته ام

به بوی غار و مار و گندم و ریواس

 

 

حین بلوغ

من از سه مرد

سه ضربه ی جانانه خورده ام

گمان من این بود

که تخم مرا باد پراکنده روی کعبه ی آمال کهکشان

تا این که سیلی مردی مرا به هوش آورد

و بعد

دیدم که دور خورشید کوچکی

هی گیج می خورم

 

 

بعد

یک نفر که شبیه خودم بود

روی پیشانی ام نوشت:بوزینه

و با صداقت بی شبه اش مرا هدایت کرد

به سمت چراگاه گله های نخستین

و کاش بدانی

چه قدر مایلم احساس له شدنم را

بلندتر از صدای گریه ی ابری گرفته بگویم

وقتی که مرد سومی آمد

و فال مرا دید

و گفت که من

به خودم هم دروغ می گویم

منبع:اشعار رویا زرین

نظرات 2 + ارسال نظر
صمد دوشنبه 16 شهریور‌ماه سال 1388 ساعت 03:38 ب.ظ http://www.inrozha.blogfa.com

سلام

خیلی جاب بود
انگار هر چه تا الان سروده شده برای ایران امر ما بوده

مهدی جهاندیده دوشنبه 16 شهریور‌ماه سال 1388 ساعت 03:50 ب.ظ http://mehdijahandideh.blogfa.com/

و دوباره از آنجا به پایان خودم رسیدم
که گفتند !
پس فردا- در کوچه های شهر
مردی خواهد آمد
که انگار شبیه بازی
فال و ورق
تردید دارد
برای آبستن یا زایش
دوباره شعر

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد